English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8459 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
far cry <idiom> U چیزی کاملا متفاوت
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
other U متفاوت دیگری
others U متفاوت دیگری
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
This is a different thing altogether. U این کاملا" چیز دیگری است
That's quite another matter. U این که کاملا موضوع دیگری است.
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
warp patterning U طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
different U متفاوت
odd and ends U متفاوت
away U متفاوت
other than U متفاوت
unlike signs U علامتهای متفاوت
continuous tone U نقطههای متفاوت
re route U ارسال در یک متفاوت
re-route U ارسال در یک متفاوت
re-routed U ارسال در یک متفاوت
re-routing U ارسال در یک متفاوت
re-routes U ارسال در یک متفاوت
differebtial settlements U نشستهای متفاوت
differentiated products U کالاهای متفاوت
change U متفاوت ساختن چیزی
outsize U اندازه متفاوت با عادی
changing U متفاوت ساختن چیزی
changes U متفاوت ساختن چیزی
changed U متفاوت ساختن چیزی
ranged U تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
differently U بطریق دیگر بطور متفاوت
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
ranges U تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> U مثل فیل و فنجان [متفاوت]
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
range U تغییر کردن یا متفاوت بودن
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
crossfertilize U پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
weighted bit U هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
carriers U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
gateways U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++ U حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway U اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateways U نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateway U نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
multimodal transport U حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
open and shut U کاملا
smacks U کاملا
open-and-shut U کاملا
sound U کاملا
all around U کاملا
partitur U کاملا
absolutely dry کاملا
absolutely U کاملا"
thoroughly U کاملا"
smacked U کاملا
spanking U کاملا
jam-packed U کاملا پر
root and branch U کاملا
scot ant lot U کاملا
egregiously U کاملا
in full U کاملا
to a t U کاملا
to a turn U کاملا
soundest U کاملا
to perfection U کاملا
to the full U کاملا
to the quick U کاملا
sounds U کاملا
whole hog U کاملا
well <adv.> U کاملا
altogether U کاملا
de- U کاملا
smack U کاملا
entirely U کاملا
quite U کاملا
wholly U کاملا
perfectly U کاملا"
absolutely <adv.> U کاملا
replete U کاملا پر
hand and foot U کاملا
in its entirety U کاملا
sounded U کاملا
brand new U کاملا نو
quite [completely, perfectly] <adv.> U کاملا
intoto U کاملا
teetotally U کاملا
definitely <adv.> U کاملا
thru U کاملا
sopping U کاملا
richly U کاملا"
utterly U کاملا
completely <adv.> U کاملا
purely U کاملا"
to its full extent <adv.> U کاملا
by all means <adv.> U کاملا
stone deaf U کاملا کر
comprehensive <adv.> U کاملا
partitura U کاملا
fully U کاملا
spankings U کاملا
exactly U کاملا
totally U کاملا
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cross fertilization U لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
quite seriously <adv.> U کاملا جدی
heavily armed U کاملا مسلح
evolute U کاملا روییده
in all seriousness <adv.> U کاملا جدی
fitting allowance U کاملا" اندازه
for all the world like U کاملا` شبیه
fully automatic U کاملا" خودکار
full blown U کاملا افراشته
full duplex U کاملا دو رشتهای
full duplex U کاملا" دو رشتهای
down to the ground U ازهرحیث کاملا
wide awake U کاملا بیدار
outrightly U کاملا بیدرنگ
outright U کاملا بیدرنگ
close up U کاملا افراشته
close-up U کاملا افراشته
identical U کاملا" برابر
absolute dry U کاملا" خشک
due U درست کاملا"
kaput U کاملا شک ست خورده
air dry U کاملا خشک
armed to the teeth U کاملا` مسلح
close-ups U کاملا افراشته
broad a wake U کاملا بیدار
wide-awake U کاملا بیدار
chock-a-block U کاملا کشیده
to a T <idiom> U کاملا،دقیقا
four-square U کاملا مربع
put across <idiom> کاملا فهمیدن
head over heels <idiom> U کاملا ،عمیقا
fit like a glove <idiom> U کاملا مناسب
chock-a-block U کاملا افراشته
zonked U کاملا خسته
bang on U کاملا درستوصحیح
dead center <idiom> U کاملا وسط
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
stone broke U کاملا ورشکست
come full circle <idiom> U کاملا برعکس
inextenso U کاملا بلند
dead even U کاملا مساوی
perfectly elastic U کاملا با کشش
full-suspension <adj.> U کاملا معلق
stone blind U کاملا کور
point device U کاملا راست
span new U کاملا تازه
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
through U از اغاز تا انتها کاملا
It's all over. U همه اش [کاملا] تمام شد.
well-done steak U استیک کاملا پخته
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
utter U باعلی درجه کاملا
uttered U باعلی درجه کاملا
absorb کاملا فرو بردن
rout U کاملا شکست دادن
routed U کاملا شکست دادن
routs U کاملا شکست دادن
utters U باعلی درجه کاملا
ignoramus U شخص کاملا بی سواد
ignoramuses U شخص کاملا بی سواد
wide U پرت کاملا باز
in perfect trim U کاملا اراسته یا اماده
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
wear out U کاملا خسته کردن
smashup U کاملا خرد شده
perfectly inelastic supply U عرضه کاملا بی کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
wider U پرت کاملا باز
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1he is reaching out to you
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1In dubio mitius
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com